جمعه ۲۵ تیر ۰۰ | ۰۲:۵۸ ۱۸۷ بازديد
مکن از قید قفس بهر خدا آزادم
صید مجروحم و دلباخته صیادم
دلگشا تر ز بهشت است مرا حلقه نور
تا که در حلقه مهرت طاهرا افتادم
می کنم یاد شما گرچه که یادم نکنی
می کشم ناز شما گرچه که نازی نخرم
الفتی هست مرا با قدح و میخانه ات
قامتت راست کن ای راهبر فرهیخته ام
گله از دوست نبود از تو بود ای من دون
داد دل با که بگویم که خود خواسته ام
می برندت ز برم تا که ببری دل من
می بری از من و ترسم که بری از یادم
روز قتلم چو رسد روز خوش عمر من است
گر چه در مسلخ عشق هستم و دلداده جلادم
نبری از یاد پسر را ز جفا ها فریاد
گر چه دانم که به گوشت نرسد فریادم