در درازی راهی خاموش

سرزمین مادری مهد آن یار دلجویی ست که قرن ها قبل از آمدنم گمشده راهم بوده و خواهیم سپرد جان در جوار شیرینش.

در درازی راهی خاموش

۱۲۶ بازديد

در درازی راهی خاموش

شوکرانی از هجر نوشانده اند

و افسار گسیخته سوی عدمم

دیگر زبان قافیه و ردیفم را ، هیچ نمی داند

بی گواه و حضور تاییدی

خواهم رفت .

کوله بارم تهی از همه شب ها

و همه لبخند ها

و همه اوج ها و فرود ها.

 

در درازی راهی خاموش

که طراران در انتظار پایان جاده اند

آخرین نای بودن را در انتظار شومشان کمین نشسته اند

در این نا مفهوم گنگی بی انتها

هر دم تبلیس ابلیس نیشتر زهر آلوداش را هدیه قامتم نموده

و خویش

و حجاب های نورانی راه پر آشوب

آفت عشقی جاوید گشت

و تنها یک نهایت در پیش

 

در درازی راهی خاموش ...

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.